ابوالقاسم منصور بن حسن توسی فردوسی شاعر حماسهسرای ایرانی و خالق شاهنامه، بزرگترین و ارزشمندترین آثار ادبیات فارسی. دراین نوشته با وب سایت ایران بیوگرافی همراه ما بمانید.
ابوالقاسم فردوسی کیست
نام کامل : ابوالقاسم منصور بن حسن توسی
متولد : سال ۴۱۶ ه.ق (۳۲۹ ه.ق برابر با ۴۰۳–۳۱۹ ه.ش)
محل تولد : توسان (توس)
ابوالقاسم فردوسی شروع شاهنامه
در بیوگرافی مشاهیر ادبیات ابوالقاسم فردوسی آمده است، آغاز سرودن شاهنامه بر پایه نسخهای از شاهنامهٔ ابومنصوری، معمولاً از زمان سیسالگی فردوسی دانسته میشود. اما بررسی تواناییها و مهارتهای ادبی فردوسی نشان میدهد که این تصور چندان قابل اعتماد نیست و احتمالاً او در دوران جوانی نیز شروع به سرودن کرده است. ممکن است فردوسی در همان اوان جوانی بخشی از شاهنامه یا داستانهای کهن و قدیمی را سروده باشد؛ داستانهایی که در گفتارهای روزمره و افسانههای مردم رواج داشتند و در طول زمان، در قالب نسخههای خطی پراکنده و جداگانه جمعآوری شده بودند. این نکته نشان میدهد که فعالیت ادبی فردوسی ممکن است از زودتر از سن سیسالگی شروع شده باشد و نقش مهمی در شکلگیری و توسعه آثار او ایفا کرده باشد.
ابوالقاسم فردوسی داستان ها
بیوگرافی شاعر ابوالقاسم فردوسی به این شکل بیان میشود که، در زندگی فردوسی، داستانها و افسانههای متعددی وجود دارد که اغلب بیپایه و ساخته ذهن هستند، مانند سفرهای او، رابطهاش با سلطان محمود، و داستانهای مربوط به پاداشها و سفرهایش. با این حال، بر اساس پژوهشهای معاصر، بیشتر این داستانها فاقد اعتبار تاریخی بوده و جنبههای اسطورهای دارند. در روزگار نو، افسانههای زندگی فردوسی مورد توجه قرار گرفتند و در دورهٔ رضاشاه، فردوسی نماد ملیگرایی و هویت ایرانی شد. فیلمها و نمایشنامههایی دربارهٔ زندگی او ساخته شد و شخصیت او به عنوان نماد هویت ملی ایران در فرهنگ معاصر جای گرفت. در مجموع، فردوسی در سال ۳۲۹ ه.ق (۹۴۰ م) در توس زاده شد و بر اساس شواهد، او در حدود همان سال، یعنی ۳۲۹ ه.ق (۹۴۰ میلادی)، به دنیا آمد.
عکس ابوالقاسم فردوسی
ابوالقاسم فردوسی جوانی
پژوهشگران بر این باورند که فردوسی سرودن شاهنامه را در سیسالگی آغاز کرده است و تنها اثر قطعی و مستند او، خود شاهنامه است. این اثر بزرگترین سروده فردوسی و یکی از مهمترین نوشتههای ادبیات کهن پارسی به شمار میآید. فردوسی شاهنامه را در سال ۳۸۴ ه.ق (۹۹۴ میلادی)، سه سال قبل از برتختنشینی محمود غزنوی، به پایان رساند و در سال ۴۰۰ ه.ق (۱۰۱۰ میلادی)، در هفتاد و یک سالگی، ویرایش دوم آن را کامل کرد. سرودههای دیگری نیز به او نسبت داده شده است، اما بیشترشان بیپایه و اساس هستند، از جمله مثنوی یوسف و زلیخا و هجونامهای در نکوهش محمود غزنوی. بر اساس کتابشناسی ایرج افشار، تا سال ۱۳۸۵، حدود ۵۹۴۲ اثر مختلف منسوب به فردوسی ثبت شده است. این آثار، هرچند برخی به درستی نسبت داده نشدهاند، نشاندهنده جایگاه و تأثیر بلند آوازه او در تاریخ ادبیات و فرهنگ ایرانی است.
ابوالقاسم فردوسی چه کسی است
فردوسی، دهقان و زادهی خانوادهای دهقانی، در زمان سامانیان، دورانی پر از جنبشهای استقلالطلبانه و هویتخواهی ایرانی، میزیست. شاهان سامانی از زبان فارسی حمایت کردند و این دوره را دورانی درخشان برای پرورش زبان و فرهنگ ایرانی ساختند. فردوسی از هنر سخنوری گذشتگان و اندیشههای ایرانی بهرهمند شد و با زبان عربی نیز آشنا بود، اما در نثر و نظم عرب چیره نبود. در شاهنامه، او فرهنگ و آیینهای باستانی ایران، مانند زروانی، مهرپرستی و مزدیسنا را بازتاب داده است، هرچند برخی پژوهشگران این اثرپذیریها را وابسته به بنیانهای فرهنگی و اعتقادی خود فردوسی میدانند.
ابوالقاسم فردوسی ثروت
در این میان، هر چند برخی سرودهها، مانند یک غزل، دو قطعه و دو رباعی، احتمالاً صحیح و منسوب به فردوسی هستند. اما باید توجه داشت که بیشتر این آثار در دورههای بعد از او سروده شده و سبک و زبان آنها با سبک و زبان فردوسی تفاوتهایی دارد. به هر حال، بررسی علمی و دقیق نشان میدهد که سرودن شاهنامه، نخستین و مهمترین اثر فردوسی است که از آن بهعنوان نماد و میراث بزرگ فرهنگ ایران یاد میشود. دیگر سرودههای منسوب به او، بیشتر در حد حدس و گمان باقی ماندهاند.
عکس های ابوالقاسم فردوسی
ابوالقاسم فردوسی زندگینامه
در سدههای دوم و سوم هجری، ایرانیان و خاندانهای کهن ایرانی در تلاش برای زندهسازی فرهنگ و هویت ملی خود بودند. در این دوران، ترجمههای متعددی از متون پهلوی به عربی و فارسی انجام شد تا میراث فرهنگی پیشین حفظ و انتقال یابد. همچنین، نهادهای علمی و فرهنگی در مراکز مهمی مانند بخارا شکل گرفتند و به توسعه دانش و فرهنگ ایرانی کمک کردند. در این دوره، جنبش نوزایی و احیای هویت ایرانی در برابر نفوذ فرهنگ عرب و اسلام شکل گرفت، که نقش مهمی در حفظ و تداوم سنتها و میراث ملی ایران داشت.
زندگینامه ابوالقاسم فردوسی
در این فضای پرتنش و پربار، فردوسی با بهرهگیری از زبان فارسی، شاهنامه را سرود. در روزگار فردوسی، شعرهای حماسی و غنایی هر دو جایگاه مهمی داشتند. اما شعر حماسی بیشتر بر ارزشهای ملی و تاریخی تمرکز میکرد و نقش مهمی در تداوم هویت ملی ایران داشت. تعداد سرایندگان فارسی در این دوره بسیار زیاد بود، که نشانگر اهمیت و فراوانی سرایش در آن زمان است. سبک شعر در این دوره عمدتاً ساده و روان بود و مضامین آن بیشتر به زندگی روزمره و نظام اجتماعی مرتبط میشد، که ویژگیهای برجسته دوران محسوب میگردید.
ابوالقاسم فردوسی کتاب ها
در اینجا فهرستی از آثار منسوب به فردوسی و توضیحات مربوط به هر یک آورده شده است:
عکس جذاب ابوالقاسم فردوسی
ابوالقاسم فردوسی شاهنامه
شاهنامه، که پرآوازهترین و بزرگترین سرودهٔ فردوسی محسوب میشود، یکی از مهمترین و برجستهترین آثار ادبیات فارسی است. فردوسی هنگامی شروع به سرودن شاهنامه کرد که زبان پارسی دری به قدر کافی توانمند شده بود تا بتواند موضوعات متنوع و پیچیده را به خوبی بیان کند. اما در آن زمان، در سراسر سرزمینهای پارسیزبان، این زبان هنوز به صورت یکسان و یکدست رایج نشده بود و در هر شهر و منطقه، واژهها و تعبیرهای خاص و متفاوتی وجود داشت. گردآورندگان و نویسندگان در منابع مختلف، مانند «مَسالِک و مَمالِک»، به این تفاوتها و نکات اشاره کردهاند که نشان میدهد زبان و لهجههای محلی در شکلگیری و توسعهٔ زبان پارسی نقش مهمی ایفا کردهاند.
ابوالقاسم فردوسی یوسف و زلیخا
مثنویای که در «پیشگفتار شاهنامهٔ بایسنقری» به فردوسی نسبت داده شده است، اما پژوهشگران، از جمله مجتبی مینوی، آن را اثر ناظمی بیمایه و بیارتباط با فردوسی میدانند و احتمالاً در دورههای بعد سروده شده است.
بیوگرافی ابوالقاسم فردوسی
ابوالقاسم منصور بن حسن توسی، معروف به فردوسی، شاعر حماسهسرای بزرگ ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه است، که به عنوان بزرگترین اثر ادبیات پارسی و نماد ملی ایران شناخته میشود. وی در سال ۴۱۶ ه.ق (۳۲۹ ه.ق برابر با ۴۰۳–۳۱۹ ه.ش) در توس (توس) زاده شد و در سال ۴۶۰ ه.ق (۳۹۶–۳۹۵ ه.ق) درگذشت. فردوسی را به عنوان بزرگترین چکامهسرای پارسیگو و حکیم سخن میشناسند و او را حکیم توس نیز مینامند. آثار و اشعار او نه تنها در قالب حماسه و شعر، بلکه در حفظ و ترویج هویت تاریخی و فرهنگی ایران نقش بسزایی دارند و جایگاه ویژهای در ادبیات و تاریخ ایران زمین دارند.
والپیپر ابوالقاسم فردوسی
ابوالقاسم فردوسی غزل
در منابع مختلف، آثار دیگری از جمله چند قطعه، قصیده، رباعی و غزل نیز به فردوسی نسبت داده شده است، اما تردیدهای فراوانی در مورد صحت نسبت آنها وجود دارد. بیشتر این آثار، بهخصوص آن دسته که در دورههای بعد سروده شدهاند، سبک و زبان متفاوتی دارند و نمیتوان آنها را اثباتاً از آثار فردوسی دانست. تنها اثر قطعی و معتبر او، شاهنامه است که نماد هویت و فرهنگ ایرانیان به شمار میآید.
ابوالقاسم فردوسی چهارپاره ها
آثار متفرقهای که به فردوسی نسبت داده شدهاند، اما بیشتر آنها در دورههای پس از او سروده شده و سبک و زبانشان با سبک و زبان فردوسی در سدهٔ چهارم ه.ق تفاوت دارد. برخی از این سرودهها در منابعی مانند «مخزنالغرائب»، «لبابالالباب»، «تذکرهٔ آتشکده»، «هفت اقلیم»، «ریاضالاشعار» و «تذکرهٔ بتخانه» ذکر شده است.
ابوالقاسم فردوسی تکامل
از داستانهایی که احتمالاً در زمان جوانی فردوسی سروده شدهاند، میتوان به مواردی مانند «چند پادشاهی نخست»، «بیژن و منیژه»، «رستم و اسفندیار»، «رستم و سهراب»، «داستان اکوان دیو» و «داستان سیاوش» اشاره کرد. این داستانها، در کنار دیگر روایتها، نقش مهمی در شکلگیری شاهنامه داشته و نشانگر روند تکاملی و توسعهٔ اثر در طول زمان هستند. در کنار این داستانها، تنها اثر قطعی و مشخصی که از فردوسی باقی مانده است، خود شاهنامه است.
ابوالقاسم فردوسی سروده ها
هرچند سرودههایی دیگر نیز به او نسبت داده شده است، اما بیشتر این سرودهها صحت ندارد و پایهٔ علمی و تاریخی کافی برای اثبات نسبت آنها به فردوسی وجود ندارد. یکی از مشهورترین این آثار، مثنویای است به نام «یوسف و زلیخا» که در «پیشگفتار شاهنامهٔ بایسنقری» ذکر شده است. اما پژوهشگران، این ادعا را نادرست میدانند و مجتبی مینوی در سال ۱۳۵۵، آن را به عنوان اثر ناظمی بیمایه و بیارتباط با فردوسی رد کرده است. همچنین، چند قطعه، چهارپاره، رباعی، قصیده و غزلی نیز به فردوسی نسبت داده شده است، اما در برخی موارد، تردیدهای فراوانی دربارهٔ نسبت دادن آنها به او وجود دارد.
ابوالقاسم فردوسی روایت ها
این فرضیه میتواند یکی از دلایل اصلی ناهمگونی و تفاوتهای زیاد در ویرایشهای مختلف شاهنامه باشد. نسخههای قدیمیتر این اثر، ممکن است بر پایهٔ داستانهای پراکنده و جداگانهای باشد که در دورههای مختلف رونویسی و نگارش یافتهاند. علاوه بر این، روایتهای افسانهای نشان میدهند که فردوسی داستانهای جداگانهای را سروده و از آنها رونویسهایی تهیه و به نسلهای بعدی منتقل کرده است. خود فردوسی در بخشهایی از شاهنامه، به این نکته اشاره دارد که اثرش از مجموعهای از داستانها و روایتهای جداگانه تشکیل شده است، که در گذر زمان و در فرآیند رونویسی، به هم پیوسته و شکل نهایی پیدا کردهاند.
ابوالقاسم فردوسی دورهٔ صفویان
برخی از این سرودهها، بهویژه قصیدهها، به دورهٔ صفویان و پس از آن تعلق دارند و سبک و زبان آنها با سبک و زبان فردوسی در سدهٔ چهارم ه.ق، تفاوت دارد. در منابعی مانند «مخزنالغرائب»، «لبابالالباب»، «تذکرهٔ آتشکده»، «هفت اقلیم»، «ریاضالاشعار» و «تذکرهٔ بتخانه»، نمونههایی از قصیدهها و قطعات آمده است که برخی از آنها مورد تردید قرار دارند و احتمال میرود که از دورههای مختلف و سرایندگان دیگری باشد.
ابوالقاسم فردوسی آموزش
او در خانوادهای دهقانی پرورش یافته و در زمان سامانیان، به آموزش و پژوهش در حوزههای مختلف پرداخت. سرودههای او، به ویژه شاهنامه، یادگار جاودان فرهنگ و تاریخ ایران است که تا به امروز نماد عظمت و هویت ایرانیان محسوب میشود.
عکس ابوالقاسم فردوسی شعر
چو سال اندرآمد به هفتادویک | همی زیر بیت اندرآرم فلک! | |
تن شاهمحمودآباد باد! | سرش سبز و جان و دلش شاد باد! | |
چُنانش ستایم که تا در جهان | سخن باشد از آشکار و نهان، | |
مرا از بزرگان ستایش بود! | ستایش وُرا در فزایش بود! | |
که جاوید باد آن خردمندمرد | همیشه به کام دلش کارکرد! | |
همش رای و هم دانش و هم نسب | چراغ عجم، آفتاب عرب! | |
سرآمد کنون قصّهٔ یزدگرد | به ماه سپندارمذ روز اِرد، | |
ز هجرت شده پنج هشتاد بار | به نام جهانداور کردگار! |
ابوالقاسم فردوسی چهار کاسه
اما این طرح مورد موافقت قرار نگرفت و قرار شد یک معمار ایرانی، با الهام از معماری ملی و ایرانی، طرح نهایی را ارائه دهد.
حسین لرزاده، معمار ایرانی و متخصص در هنر معماری، مأمور طراحی و ساخت آرامگاه شد و طی هجده ماه، طرح او اجرا و بنا کامل شد.
این مکان در جشن هزاره فردوسی، که در دهه ۱۳۰۰ شمسی برگزار شد، افتتاح گردید. در زمان ساخت، با توجه به شیعهمذهب بودن فردوسی، لرزاده در بالای قبر نمادی به نام «چهارکاسه» بنا نهاد که به نشانهٔ ارکان چهارگانه شیعه است.
ابوالقاسم فردوسی خانواده
در مورد زندگی شخصی فردوسی، اطلاعات دقیقی در دست نیست و جزئیات زیادی درباره خانواده و زندگی خصوصی او موجود نیست. اما بر پایه پژوهشها و منابع تاریخی، میدانیم که پسر فردوسی در سال ۳۵۹ ه.ق (۹۷۰ میلادی) به دنیا آمده است. بنابراین وی باید پیش از این تاریخ و احتمالا قبل از سال ۳۵۸ ه.ق (۹۶۹ میلادی) ازدواج کرده باشد.
ابوالقاسم فردوسی همسر
در مورد همسر فردوسی، اطلاعات قطعی و موثقی در دست نیست و تنها برخی پژوهشگران، همچون حبیب یغمایی، محمدتقی بهار و ذبیحالله صفا، زنی را که در داستانهای قدیمی و در آغاز «بیژن و منیژه» به نام همسر فردوسی ذکر شده، همسر او دانستهاند. اگر این گمانه صحت داشته باشد، احتمالا همسر فردوسی زنی فرهیخته و هنرپیشه بوده است که توانایی چنگنوازی داشت و از خانوادهای دهقانی و نژاد ایرانی بود، همانگونه که در خانوادههای دهقانان، آموزشهای فرهنگی و هنری به دختران میدادند.
ابوالقاسم فردوسی مرگ پسر
پسر فردوسی در سال ۳۹۶ ه.ق (۱۰۸۷ میلادی) در سن ۳۷ سالگی درگذشت، زمانی که فردوسی حدود ۶۷ ساله بود و در اوج فعالیتهای ادبی و فرهنگی خود قرار داشت. این فقدان سخت و غمانگیز تأثیر عمیقی بر روح و روان فردوسی گذاشت و او را به شدت غمگین و داغدار کرد.
در یکی از اشعاری که از او به جا مانده است، فردوسی با لحنی پر از احساس و تاثر، مرگ پسرش را ذکر میکند و از خداوند طلب آمرزش و بخشش برای او مینماید. او در این دعا از خدا میخواهد که پسرش را ببخشد و او را در کنار بزرگان و نیکان قرار دهد، چرا که مرگ پسر برای او همچون از دست دادن قسمتی مهم از زندگی و آیندهاش بود.
ابوالقاسم فردوسی در سوگ
درست است، مرگ پسر فردوسی در دوران اوج فعالیتهای ادبی و فرهنگی او، ضربهای بزرگ و عمیق به روح و روانش وارد کرد. در حالی که غم فقدان پسر را تحمل میکرد، با قلبی پر از احساسات انسانی و عمیق، از درگاه خداوند درخواست لطف و رحمت مینمود و از او میخواست که پسرش را از عذاب و پشیمانی رها کند و او را در بهشت جای دهد.
این دعا و احساسات عمیق نشانگر انسانیت، صداقت و احساسات واقعی فردوسی است و اهمیت خانواده و روابط انسانی را در زندگی او نشان میدهد. مرگ پسر نه تنها یک غم شخصی، بلکه یک ضایعه بزرگ در مسیر زندگی و تداوم روحیهٔ حماسی و ملی او بود، چرا که او در سرودن و نگارش شاهنامه، همواره به ارزشهای خانوادگی و میراث فرهنگی ایرانیان توجه داشت.
این رویداد تأثیر عمیقی بر روحیه و انگیزههای او گذاشت و در اشعار و دعاهایش بازتاب یافته است، که نشانگر عمق احساسات انسانی و وابستگی عمیق او به خانواده و میراث فرهنگی است.
ابوالقاسم فردوسی و دخترش
بر اساس گزارش نظامی عروضی، تنها یک دختر از فردوسی باقی مانده بود و او قصد داشت پاداشی که برای شاهنامه در نظر گرفته بود را به او بدهد. اما پس از مرگ فردوسی، دختر او این پاداش را نپذیرفت و آن مبلغ صرف بهبود کاروانسرای چاهه شد. این داستان نشان میدهد که فردوسی خانوادهای کوچک و محدود داشت و تمرکز اصلی او بیشتر بر فرهنگ و هنر بود. در کنار فعالیتهای ادبی و فرهنگی، خانوادهاش نقش مهمی در زندگی و میراث او داشتند و این نشانگر اهمیت خانواده و روابط فردوسی در کنار رسالت فرهنگیاش است.
ابوالقاسم فردوسی تاریخ مرگ
بر اساس گزارشی از نظامی عروضی، اگر داستان مربوط به وزارت حسنک میکال، پشیمانی محمود از رفتار نادرستش با فردوسی، و هدیه و پاداشی که به او فرستاده شده است، صحیح باشد، سال ۴۱۶ ه.ق، که همان سالی است که در «پیشگفتار شاهنامهٔ بایسنقری» آمده، بهعنوان سال مرگ فردوسی معتبرتر است. همچنین، «تذکرهالشعراء» دولتشاه که در آن هم تاریخ مرگ فردوسی ذکر شده است، این رویداد را در سال ۴۱۱ ه.ق ثبت کرده است، اما این روایت بیشتر بیپایه و اساس و مورد تردید قرار گرفته است. محمدامین ریاحی، با بررسی اشارات فردوسی درباره سن و ناتوانیاش، نتیجهگیری کرده است که او باید پس از سال ۴۰۵ ه.ق و قبل از سال ۴۱۱ ه.ق درگذشته باشد.
عکس ابوالقاسم فردوسی برای موبایل
ابوالقاسم فردوسی مرگ
در منابع کهن، سال مرگ فردوسی تا چند قرن پس از وفات او ذکر نشده است. اولین نوشتهای که به صراحت به سال مرگ فردوسی اشاره میکند، «پیشگفتار شاهنامهٔ بایسنقری» است، که در آن سال ۴۱۶ ه.ق ذکر شده است. این دیباچه، که امروزه ثابت شده است از نظر محتوای تاریخی و علمی پایههای محکمی ندارد، بدون ذکر منبع دیگری این تاریخ را آورده است. پس از آن، تذکرهنویسان متاخر نیز همین تاریخ را تکرار کردهاند. حمدالله مستوفی و فصیحالخوافی، از جمله دانشمندان و نویسندگان تاریخ و تذکره، همین رأی را پذیرفته و بر آن تأکید کردهاند.
ابوالقاسم فردوسی خاکسپاری
در زمان مرگ فردوسی، بر اثر باور عمومی و روایات تاریخی، دچار مشکل در خاکسپاری شد. به دلیل مخالفت واعظ شهر، که به دلیل شیعه بودن فردوسی، اجازه دفن او در گورستان مسلمانان را نداد، او را در باغ شخصی خود درون شهر توس، نزدیک دروازه شرقی رزان، دفن کردند. این آرامگاه که محل زیارت اهل دانش و معرفت بود، چندین بار تخریب و بازسازی شده است.
ابوالقاسم فردوسی آرامگاه
در زمانهای مختلف، آرامگاه فردوسی با خاک یکسان شد، اما همواره مرمت و بازسازی میشد. در دوران پس از فردوسی، ساختن و مرمت این آرامگاه نیز دستخوش تغییراتی گردید.
در زمان پادشاهان صفوی، با آبادانی و توسعه شهر مشهد و اطراف آن، آرامگاه فردوسی مجدداً مخروبه شد و نیازمند مرمت بود. در اوایل قرن چهاردهم هجری، رضاشاه پهلوی تصمیم گرفت تا این مقبره را بازسازی کند.
بین سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۳ شمسی، این بنا به دستور او ترمیم و مرمت شد. اولین طرح ساخت آرامگاه، توسط آندره گدار، مهندس فرانسوی، پایهریزی و اجرا شد؛ طرحی که به شکل هرم مانند اهرام مصر بود.
ابوالقاسم فردوسی مرمت آرامگاه
این نماد بعدها در تعمیرات و مرمتهای بعدی، تخریب شد. در دهه ۱۳۳۰ شمسی، هوشنگ سیحون، معمار و هنرمند برجسته ایرانی، این بنا را استحکام بخشید و آن را به شکل کنونی درآورد.
در نتیجه، مقبره فردوسی، که نماد هویت و فرهنگ ایرانی است، در طول زمان در مکانهای مختلف تخریب و مرمت شده و همواره تلاش شده است تا جایگاه و مقام این شاعر بزرگ حفظ گردد.
این آرامگاه، همچنان یکی از مهمترین مراکز فرهنگی و زیارتگاه اهل دانش و ادب در ایران است که نماد وفاداری و ارادت ایرانیان به فردوسی و میراث گرانسنگ او باقی مانده است.
💖مقالات پیشنهادی💖
آی شو اسپید و لیونل مسی
آنا د آرماس آغاز حرفه
آدام لاندگرن بازیگری سوئد
یک پاسخ
👌💖